بامداد 12اسفند سال گذشته وقتی پرواز زاهدان- تهران در فرودگاه مهرآباد روی زمین نشست، عباسعلی 54ساله، با خانوادهاش تماس گرفت و گفت که در حال خارج شدن از فرودگاه است اما این آخرین باری بود که اعضای خانواده او صدایش را شنیدند. پس از آن هرچه منتظر او ماندند خبری از وی نشد و مرد میانسال حتی تلفنش را هم جواب نمیداد.
مرد مجروح
حدود ساعت 2بامداد همان روز، مأموران گشت پلیس در بزرگراه چمران، مردی را دیدند که بیهوش در گوشهای از بزرگراه روی زمین افتاده و لباسهایش غرق خون بود. این مرد به سرعت به بیمارستان منتقل شد اما شدت جراحات وارده به سر او باعث شد که وی روی تخت بیمارستان جانش را از دست بدهد. از آنجا که احتمال میرفت وی قربانی جنایت شده باشد، ماجرا به بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان اداره دهم آگاهی تهران گزارش شد و آنها دقایقی بعد در بیمارستان حاضر شدند. مأموران در بازرسی لباسهای مقتول یک بلیت هواپیما پیدا کردند که روی آن اسم عباسعلی، نوشته شده بود. مأموران با پیگیریخانواده این مرد را شناسایی کردند و با حضور آنها در پزشکی قانونی مشخص شد که مقتول کسی جز عباسعلی 54ساله، پژوهشگر خوشنام یکی از وزارتخانهها نیست.
آخرین سفر
ماموران در تحقیق از خانواده مقتول دریافتند که مرد میانسال برای شرکت در مراسم ختم یکی از بستگانش به زاهدان سفر کرده و بعد از مراسم نیز با پرواز زاهدان- تهران، راهی پایتخت شده بود. او وقتی از هواپیما پیاده شده و در حال خروج از فرودگاه بوده نیز با خانوادهاش تماس گرفته و گفته که در راه خانه است اما پس از آن دیگر خبری از وی نشده بود. بررسیها حاکی از آن بود که مقتول همراه خود یک کیف دستی حاوی مدارک شناسایی، کارتهای عابر بانک، کارت سوخت خودرو و... داشته که هنگام پیدا شدن جسد او، اثری از آن کیف نبود.
با این اطلاعات مأموران راهی محل کار عباسعلی شدند و در تحقیق از همکاران او دریافتند که مرد میانسال با همه دوستان و همکارانش رابطه خوبی داشته و همه او را به مهربانی و خوشاخلاقی میشناختند. ماموران برای کشف راز جنایت راهی فرودگاه شدند و در بررسی فیلمهای ضبط شده در دوربینهای مداربسته توانستند تصویری از لحظه سوارشدن عباسعلی به یک خودروی سواری پیدا کنند.
با بررسی مشخصات خودرو، صاحب آنکه زنی به نام پرستو بود شناسایی اما مدعی شد که ماشینش بهصورت امانت در اختیار فردی به نام مسعود بوده است. این زن گفت: با مسعود مدتی قبل آشنا شدم. او میگفت که پرسنل یکی از ارگانهای اطلاعاتی است و حتی چندین بار با لباس و تجهیزات نظامی به دیدن من آمد. چند روز پیش او نزد من آمد و گفت که ماشینش خراب شده و به همین دلیل ماشین مرا امانت گرفت. بعد از مدتی وقتی آن را پسآورد متوجه آثار جراحت روی دستانش شدم اما او گفت که شب قبل در یک عملیات دستگیری مجروح شده و من هم حرفهایش را باور کردم. با این حال چند روز بعد از این ماجراها متوجه شدم که وی مرا فریب داده و برای همین دیگر به تماسهایش جواب ندادم.
یک سرنخ
با اطلاعاتی که از زن جوان بهدست آمد، تحقیقات برای دستگیری مسعود شروع شد. مأموران در ادامه بررسیها متوجه شدند نام واقعی این مرد میثم است و او نهتنها کارمند ارگانهای نظامی و اطلاعاتی نیست، بلکه جوانی معتاد است که با این ادعا دست به فریب زن جوان زده است. کارآگاهان در ادامه مخفیگاه این مرد را در مهرویلای کرج شناسایی و او را دستگیر کردند. متهم پس از انتقال به اداره آگاهی مدعی شد که بیگناه است و از ماجرای قتل عباسعلی خبر ندارد اما در مخفیگاهش علاوه بر لباس و تجهیزات نظامی، یک عدد قاب گوشی تلفن همراه کشف شد که وقتی خانواده مقتول آن را دیدند، با اطمینان گفتند این قاب متعلق به گوشی تلفن همراه قربانی بوده است.
با این سرنخ، میثم به جنایت اعتراف کرد و گفت: بهعلت مشکلات مالی از جمله عقبافتادن اقساط خودرو تصمیم به سرقت گرفتم. از دوستانم شنیده بودم افرادی که با هواپیما به تهران میآیند معمولا پول زیادی همراه خودشان دارند. به همینخاطر به بهانه مسافرکشی به فرودگاه مهرآباد رفتم و حدود ساعت یک بامداد فرد شیک پوشی که یک کیف دستی همراهش بود از فرودگاه خارج شد. بر سر کرایه به توافق رسیدیم او سوار شد.
در اتوبان چمران، درهای ماشین را قفل کردم و یک شوکر از زیر صندلی بیرون آوردم و او را تهدید کردم. میخواستم کیفش را بدزدم اما او مقاومت کرد. من هم با شوکر چندین بار به مقتول ضربه زدم که باعث شد بیحال شود. کنار بزرگراه توقف کردم و لباسهایش را گشتم اما فقط 200هزار تومان گیرم آمد. در همین هنگام او به هوش آمد و از ترس اینکه مرا شناسایی کند چند ضربه به سرش زدم و او را کنار بزرگراه رها کرده و متواری شدم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: پس از اعترافات صریح مرد جنایتکار برای وی قرار بازداشت موقت صادر شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.